شاخه های شریان افتالمیک یا سرخرگ کاروتید درونی چیست
شاخه های شریان افتالمیک یا سرخرگ کاروتید درونی چیست در سایت جسارت
شریان افتالمیک ,سرخرگ کاروتید درونی,سرخرگ چشمی,سرخرگ سبات داخلی,سرخرگ مغزی میانی,سرخرگ مغزی پیشین,انسداد سرخرگ کاروتید درونی
توضیحاتی در مورد شریان افتالمیک
سرخرگ
کاروتید درونی (به انگلیسی: Internal carotid artery) از مهمترین سرخرگهای
سر و گردن است که از سرخرگ کاروتید مشترک منشعب میگردد. به سرخرگ کاروتید
درونی، خوابرگ درونی و شریان سبات داخلی هم گفتهاند. در این مطلب از سایت جسارت در مورد شریان افتالمیک صحبت میکنیم امیدواریم مورد توجه قرار بگیرد.
سرخرگ چشمی (انگلیسی: Ophthalmic artery) شاخهای از سرخرگ سبات داخلی است.
انواع سرخرگ کاروتید درونی
دو سرخرگ
کاروتید درونی وجود دارد که از سرخرگ کاروتید (سبات) مشترک همان طرف جدا
میگردند. شاخههای سرخرگ کاروتید درونی در خونرسانی به نواحی پیشین مغز
نقش دارند. تغذیه خونی بخش پشتی (خلفی) مغز از طریق سرخرگ مهرهای
(ورتبرال) و سرخرگ قاعدهای (بازیلار) صورت میگیرد. دو شاخه انتهایی سرخرگ
کاروتید درونی، سرخرگ مغزی میانی و سرخرگ مغزی پیشین نامیده
میشوند.سرخرگهای کاروتید درونی و مغزی پیشین در حلقه ویلیس شرکت میکنند.
شریان پلکی داخلی
شریان پلکی
داخلی (به انگلیسی: Medial palpebral arteries) از سرخرگهای سر است و دو
شاخهٔ زیرین و زبرین دارد. این سرخرگ از سرخرگ چشمی سرچشمه میگیرد. آنها
با احاطه بر کُرهٔ چشم، به سوی پلکها میروند و در نزدیکی حاشیهٔ آزاد
خود، تشکیل یک قوسِ زبرین و یک قوس زیرین را میانِ ماهیچه حلقوی چشم و
تارسی میدهند.
شاخه های سرخرگ کاروتید درونی
شاخههای
سرخرگ کاروتید درونی عبارتند از: سرخرگ کاروتید-صماخی سرخرگ بالی
(پتریگوئید) شاخههای هیپوفیزی شاخه مننژی سرخرگ چشمی سرخرگ مغزی پیشین
(Anterior cerebral artery) سرخرگ مغزی میانی (Middle cerebral artery)
سرخرگ ارتباطی پشتی سرخرگ مشیمیهای پیشین (شریان کوروئیدال قدامی)
بیماری که
در این مقاله معرفی میشود خانم 78 سالهای است که برای بیحسی عمل
کاتاراکت به طور اشتباه مخلوطی از لیدوکایین و فرمالین در ناحیه رتروبولبار
و پلک وی تزریق شده بود. به دنبال این تزریق، کنتراکچر پلکها، کراتوپاتی
ناشی از باز ماندن شکاف پلکی، انسداد شریان مرکزی و شریان افتالمیک و سندرم
ایسکمی چشمی بروز کرد. پس از جستوجوهای انجام شده در تمام متون پزشکی
مشخص شد که این مورد اولین گزارش از تزریق ناخواسته هم زمان فرمالین در
ناحیه رتروبولبار و پلکها میباشد. در این گزارش سمیت فرمالین به طور مشخص
مرور شده و اثرات بالینی آن در این 2 ناحیه خاص بررسی شده است. هدف از این
گزارش هشداری به تمام همکاران در جهت دقت بیشتر برای جلوگیری از بروز
عوارض بوده است.
انسداد سرخرگ کاروتید درونی
آترواسکلروز در ۲ سانتیمتر اول سرخرگ کاروتید درونی معمولاً شدید بوده و در غالب موارد به طرف پایین یعنی شریان کاروتید
مشترک کشیده میشود. اگر جریان خون به واسطه حلقه ویلیس کافی باشد، انسداد
شریان کاروتید داخلی در ابتدای سرخرگ بدون علامت است. شدت سکتههای
این شریان به واسطه گردش خون جانبی که به منظور جبران انسداد به صورت
تدریجی و بهطور پیشرونده ایجاد میشود، به میزان زیادی متغیر است. با توجه
به اینکه شریان کاروتید داخلی علاوه بر تغذیه مغز در همان سمت، عصب بینایی
و شبکیه را از طریق سرخرگ چشمی (افتالمیک) خونرسانی میکند، در موارد
انسداد سمپتوماتیک کاروتید درونی، کوری گذرای یک چشم در ۲۵ درصد موارد
ایجاد میگردد که شروع انسداد را هشدار میدهد که در توصیف آن ممکن است
بیمار از وجود سایه، یا عدم دید در قسمت بالا یا پایین یا تاری دیدش را در
یک چشم گزارش کند. انسداد سمپتوماتیک سرخرگ کاروتید درونی منجر به سندرمی
مشابه سکته سرخرگ مغزی میانی میگردد که علایم آن عبارتند از: فلج نیمه بدن
(همیپلژی) در سمت مقابل اختلال یا نقص حسی نیمه بدن (همیسنسوری) در طرف
مقابل نیمهنبینی همنام (همی آنوپی همونیموس) سمت مقابل اختلال تکلم
(آفازی) در صورت درگیر شدن نیمکره غالب
شریان فمورال
سرخرگ رانی یا شریان فمورال
(Femoral artery) شریان بزرگی است که در هر طرف از ادامه شریان ایلیاک
خارجی تشکیل میشود. سرخرگ رانی خون پا را تامین میکند. نبض شریانی در ناحیه
فمورال اغلب قابل لمس است. این شریان در بالای ران به دو بخش تقسیم میشود :
شریان رانی عمقی (Deep femoral artery) که به عمق ران رفته و تغذیه عضلات و
استخوان ران را به عهده دارد. شریان رانی سطحی (Superficial femoral
artery) که در قسمت سطحی ران به سمت پایین تا پشت زانو آمده و در آنجا
شریان پوپلیته را تشکیل میدهد. وظیفه اصلی این شریان خونرسانی به زانو و
پایینتر از آن است. هر بخش خود به شاخه های متعددی تقسیم میشود مثلاً شاخه
های شریان فمورال سیرکومفلکس خارجی از شریان رانی عمقی هستند و شاخه های
ژنیکولر و سورال از شریان رانی سطحی.
شریان یا سرخرگ
سُرخرَگ یا
شَریان به رگهایی که خون را از قلب به سایر اندامها منتقل میکنند
میگویند. سرخرگ ششی و سرخرگ آئورت دو سرخرگ اصلی متصل به قلب هستند. شریان
از سه بخش اینتیما و مدیا و ادوانتیش تشکیل شده است. بخش اینتیما
درونیترین که از بافت سنگفرشی تک لایه است و زیر آن بافت همبند پشتیبان و
تیغهٔ الاستیک آن را از مدیا جدا میکند. در مدیا عروق خونی و عضله صاف
داریم. سرخرگ دیواره ضخیمتری نسبت به سیاهرگ دارد ولی قطرداخلی آن کمتر از
سیاهرگ است. بافت سرخرگ شامل بافتهای پوششی، ماهیچهای و پیوندی است.
همهٔ سرخرگها خون روشن (خون حاوی اکسیژن) را منتقل میکنند به جز
سرخرگهای ششی که خون تیره (خون حاوی کربن دی اکسید) را منتقل میکنند.
شریان های کرونری
سُرخرگهای
تاجی یا شَرایین اِکلیلی[به گفتهٔ چهکسی؟]، سرخرگهایی هستند که خون را به
ماهیچه قلب میرسانند. سرخرگهای تاجی از آئورت بیرون میآیند. آئورت،
شریان یا سرخرگ اصلی بدن میباشد که از بطن چپ، خون را خارج میسازد.
شریانهای کرونری از ابتدای آئورت منشأ میگیرند؛ بنابراین اولین
شریانهایی هستند که خون حاوی اکسیژن زیاد را دریافت میکنند. دو شریان
کرونری (چپ وراست) نسبتاً کوچک اند و هرکدام فقط ۳ یا ۴ میلیمتر قطر
دارند. این سرخرگهای تاجی از روی سطح قلب عبور میکنند و در پشت قلب به
یکدیگر متصل میشوند و تقریباً یک مسیر دایرهای را ایجاد میکنند. وقتی
پزشکان قدیم چنین الگویی از رگهای خونی قلب دیدند، آن را به تاج تشبیه
کردند، به همین دلیل به این شریانها، کرونری (Coronary یعنی تاجی) گفتند
که امروزه نیز از این کلمه استفاده میشود. از آنجاییکه شریانهای کرونری
قلب دارای اهمیت زیادی هستند، پزشکان، تمام شاخهها و تغییراتی را که ممکن
است در افراد مختلف وجود داشته باشد، شناسایی کردهاند. شریانهای کرونری
چپ دارای دو شاخه اصلی میباشد که به آنها نزولی قدامی و شریان سیرکومفلکس
یا چرخشی میگویند و خود این شریانها نیز به شاخههای دیگری تقسیم
میشوند. این سرخرگها، قسمت بیشتر عضله بطن چپ را خونرسانی میکنند. بطن
چپ موظف است خون را به تمام قسمتهای مختلف بدن پمپ کند بنابراین نسبت به
بطن راست دارای عضلات بیشتری است. شریانهای کرونری راست، معمولاً کوچکتر
اند و قسمت زیرین قلب و بطن راست را خونرسانی میکند. بطن راست خون را به
ریهها پمپ میکند. شریانهای کرونری دارای ساختمانی مشابه تمام شریانهای
بدن هستند با این تفاوت که فقط در زمان بین ضربانهای قلب (حالت استراحت
قلب)، خون دراین شریانها جریان مییابد.
سیاهرگ یا ورید
سیاهرگ یا
ورید (به عربی: الورید) در دستگاه گردش خون بدن، رگی است که خون را از
اندامها به قلب بازمیگرداند. دیواره سیاهرگ نازکتر از سرخرگ است اما قطر
بیشتری داشته و خاصیت ارتجاعی کمتری دارد. در سیاهرگها دریچههایی به نام
لانه کبوتری وجود دارد که این دریچهها کمک میکنند تا خون از اندام
پایینی مانند دستها و پاها بهتر به سمت قلب حرکت کنند. بهطور کلی خون
تمامی قسمتهای بدن توسط دو ورید به نامهای اجوف فوقانی و تحتانی به دهلیز
راست قلب برمیگردد. ایستادن زیاد، کمتحرکی و نارساییهای قلبی میتوانند
باعث تخریب این دریچهها شده و در نتیجه خون در سیاهرگها تجمع میکند و
شخص به بیماری واریس
مبتلا میشود. همه سیاهرگها خون تیره (خون حاوی کربن دی اکسید) را منتقل
میکنند به غیر از سیاهرگهای ششی که خون روشن ( خون حاوی اکسیژن ) را
منتقل میکنند.
سرخرگ رادیال
در آناتومی
بدن، سرخرگ رادیال٬ شریان اصلی از وجه کناری در ساعد است. شریان رادیال از
دوشاخه شدن شریان براکیال در حفره کوبیتال سرچشمه میگیرد. سپس تا ناحیه
دیستال بخش پیشین یا قدامی ساعد ادامه مییابد و در آنجا بهعنوان
نقطهعطفی برای تقسیم بین کمپارتمانهای پیشین(قدامی) و پسین(خلفی) در ساعد
عمل میکند. پس از عبور از ناحیه انفیه آناتومیک و پساز قوس کف دست به
شاخه عمیق شریان اولنار می پیوندد. درتمام مسیر سیاهرگی با همین نام یعنی
ورید رادیال آنرا همراهی میکند.
همه چیز درباره مویرگ ها
مویرَگها
رگهای خونی بسیار ظریفی هستند که شریانچهها به آنها میرسند. مویرگها
در حدود ۱۰–۵ میکرومتر قطر دارند و فضای درونی آنها برای جاگیری یک گویچه
قرمز کفایت میکند. دیواره مویرگ متشکل از یک ردیف سلول پهن و نازک به نام
آندوتلیوم، تیغه پایه و شبکه ظریفی از الیاف رتیکولر میباشد. مویرگها رابط
بین سرخرگچهها و سیاهرگچهها بوده و به علت گستردگی زیاد خود، داشتن
دیواره نازک و کاهش سرعت جریان در آنها، مناسبترین جای برای مبادله مواد
غذایی، اکسیژن و دیاکسید کربن بین خون و مایعات بافتی میباشد. مبادله
مواد از راه پراکندگی، گذر از منافذ دیواره مویرگها، گذر از پیوندهای بین
سلولی و بدست وزیکولهای پینوسیتوزی انجام میگیرد. توضیحاتی مختصر در
زمینه ساختار مویرگها: ساختار تمامی مویرگها از فقط یک لایه بافت پوششی
سنگفرشی تکلایه ساخته شدهاند. این بافت پوششی دارای منافذی است که از
طریق آنها مواد شامل گازهای تنفسی، آب، مواد غذایی ساده و مولکولها
میتوانند بین خون و سلولها مبادله شوند. بهطوریکه در هر سانتیمتر مربع
از سطح مویرگ، چندین میلیون درز یا سوراخ ریز وجود دارد. مویرگهای مغز
تنها مویرگهایی هستند که هیچ منفذی در سطح خود ندارند؛ تا بدین ترتیب خیلی
از موادی که در متابولیسم سلولهای مغزی نقش ندارند و همچنین میکروبها
نتوانند وارد مغز شوند. (ایجاد سد خونی – مغزی برای محافظت بیشتر از مغز)
توجه کنید که گلوکز و اکسیژن به راحتی میتوانند توسط پروتئینهای ویژه از
مویرگهای مغزی عبور کنند و به سلولهای مغزی بروند. هر مویرگ از ابتدا توسط
دریچهای از جنس بافت ماهیچهای صاف حلقوی به سرخرگ متصل است. این دریچه
که تحت فرمان نخاع میباشد، دارای دو نقش میباشد: ۱) فشار زیاد سیستولی
خونی که قرار است وارد مویرگها که دارای مقاومت بسیار کمی هستند را تا حد
زیادی کاهش میدهد تا این فشار زیاد باعث پاره شدن دیواره مویرگها نشود. ۲)
این دریچه خون را فقط در موقع لزوم (مواقعی که سلولهای بدن نیاز به تبادل
مواد با محیط دارند) وارد مویرگها میکند. هر مویرگ از انتها نیز توسط
دریچهای به سیاهرگ متصل و مربوط میشود.
انواع مویرگ ها
انواع
مویرگها بر اساس پیوستگی غلاف اندوتلیال و غشاء پایه: ۱-پیوسته
(Continuous) یا سوماتیک: فقدان منفذ در دیواره- موجود در تمام انوع
بافتهای عضلانی، همبند، غدد برون ریز و دستگاه عصبی یافت میشود.
۲-منفذدار (Fenestrated) یا احشایی: با حضور روزنههای خلال سلولی حلقوی
متعدد در غشاء اندوتلیوم که توسط غشاء سلول محدود میشود. لایه قاعدهای
پیوسته است. در گلومرول کلیه دیده میشود. ۳- جیبمانند (Sinusoidal) یا
ناپیوسته: مویرگهایی بسیار وسیع (تا ۴۰ میکرومتر) و دارای شکل نامنظم
میباشند که سلولهای آندوتلیال پوشاننده آنها دارای منافذ بدون دیافراگم و
تیغه پایه آنها غیر ممتد است. علاوه بر این، وجود فضاهای بزرگ بین
سلولهای آندوتلیال باعث میشود که نه تنها پلاسما بلکه سلولهای خونی نیز
از آن فضاها به بیرون راه یابند که این فضاها گاهی بوسیله ماکروفاژها اشغال
میشوند، سینوزوئیدها در کبد، مغز استخوان و طحال
دیده میشوند. این مویرگها مسیر پر پیچ و خم زیادی دارند که باعث کندی
جریان خون میشود. سلولهای اندوتلیال لایهای ناپیوسته میسازد که با
فضاهای عریضی از هم جدا شدهاند. دیافراگم ندارند. لایه قاعدهای ناپیوسته
دارند. در کبد و اعضاء خونساز مثل مغز استخوان و طحال وجود دارد.
شبکه مویرگی
اصولاً شبکه
مویرگی حاصل از انشعابات آرتریولهای انتهایی به وریدچه منتهی میشوند.
باوجود این در اعضا معینی مانند کبد، هیپوفیز و کلیه، وریدچه دریافتکننده
شبکه مویرگی مجدداً منشعب شده و دومین شبکه مویرگی را بوجود میآورند. در
این سیستمها، وجود دو شبکه مویرگی متوالی، شرایط را فراهم میکند که مواد
برداشت شده در شبکه اول به سادگی در شبکه دوم بین خون و مایعات بافتی
مبادله میگردد. با توجه به شباهت این امر به تخلیه و بارگیری کالاها در
بندر، این سیستم را سیستم پورت یا سیستم باب گویند.
مطالب مرتبط :