شعر در مورد رنجیدن
شعر در مورد رنجیدن
شعر در مورد رنجیدن ,شعر درباره رنجیدن,شعری در مورد رنجیدن,شعر رنجیدن,شعر رنجیدن دل,شعر رنجیدن از دوست,شعر رنجیدن,شعر درباره رنجیدن,شعر در مورد رنجیدن,شعر دل رنجیده,شعری در مورد رنجیدن,شعر کودکانه در مورد رنجیدن,شعر مفهومی در مورد رنجیدن,شعرهای کودکانه در مورد رنجیدن
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد رنجیدن برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
عادت ما نیست رنجیدن ز کس
ور بیازارد، نگوئیمش بکس
ور برآرد دود از بنیاد ما
آه آتش بار ناید یاد ما
شعر در مورد رنجیدن
گفتی که زبانیم جز از تو همه کس، وای
ما را بمکش گر تو حیات دگرانی
هستی تو اگر شاد به رنجیدن خسرو
من سینه کنم پاره، تو گر جامه درانی
شعر درباره رنجیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات
بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن
شعری در مورد رنجیدن
کور را از رهبر بینا بریدن غافلی است
بی سبب از عیب بین خویش رنجیدن چرا
سرو من، با سایه خود سر گرانی رسم نیست
اینقدر از خاکسار خویش رنجیدن چرا
شعر رنجیدن
ای ستمگر از نگاه دور رنجیدن نداشت
این گناه سهل، بر انگشت پیچیدن نداشت
شکوه ننوشتن مکتوب را طی می کنیم
نامه ما ای فرامشکار نشنیدن نداشت
شعر رنجیدن دل
من نمی دانم که این خشم ترا تقریب چیست؟
خود بگو آخر که: بی تقریب رنجیدن چه بود؟
دوش در کویت ببیماری فگندم خویش را
تا نگویندم که: شب تا روز نالیدن چه بود؟
شعر رنجیدن از دوست
رنج گوید که گنج آوردم
رنج را باید امتحان کردن
آنک از شیر خون روان کرده ست
شیر داند ز خون روان کردن
شعر رنجیدن
گفتم چو خواهی رنج من آن رنج باشد گنج من
من بوهریره آمدم رنج و غمت انبان من
پس دست در انبان کنم خواهنده را سلطان کنم
مر بدر را بدره دهم چون بدر شد مهمان من
شعر درباره رنجیدن
چه پرسی با تن و جانی پر از درد؟
همان دان آتش اندر نی نیفتد
اگر چ افتاد خسرو زو به صد رنج
خدایا، رنج من بر وی نیفتد
شعر در مورد رنجیدن
به نیکی، که پیرایه گنج ماست
غم و رنج مردم، غم و رنج ماست
چو خورشید و ماه تابناکیم ما
که فرزند این آب و خاکیم ما
شعر دل رنجیده
عالم همه بی رنج حقیری ز غم عشق
ای بی خبر از رنج حقیری چه حقیری
میری چه کند مرد که روزی به همه عمر
سودای بتی به که همه عمر امیری
شعری در مورد رنجیدن
رنج مرا مزد وفا می دهد
گنج وصالش به بها می دهد
مزد از این رنج بیابم حلال
زان بکنم بیع متاع وصال
شعر کودکانه در مورد رنجیدن
مکش رنج نگین داری که آنجا
سروامانده نامت بسنگ است
بپرهیز از بلای خودنمائی
مسلمانی تو و عالم فرنگ است
شعر مفهومی در مورد رنجیدن
آگهی رنج پشیمانی داشت
عیش ها در خور غفلت کردم
بیدماغ من و ما نتوان زیست
تن زدم خواب فراغت کردم
شعرهای کودکانه در مورد رنجیدن
به پیری کشیدیم رنج جوانی
سحر میکند گل خمار شبانه
اگر گشت باغست و گر سیر صحرا
روانیم از خود بچندین بهانه
شعر در مورد رنجیدن
بیشتر بخوانید :
- ۰ نظر
- ۱۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۰:۱۷